ما در روش پرایس اکشن از هیچ اندیکاتور ، اسیلاتور یا الگو یا حتی انواع روش های تحلیل تکنیکال مثل هارمونیک،کلاسیک یا هر روشی مثل الیوت و حتی فاندامنتال … استفاده نمی کنیم.
با توجه به این مسئله مهم ، این سوال ممکن است برای شما پیش آید که در روش چارتیکال بیشتر روی چه چیزی تمرکز داریم ؟ چه چیزی را می خواهیم روی قیمت ببینیم و از طریق آن متوجه چه چیزی بشویم؟
برای پاسخ به این سوالات باید گفت در روش پرایس اکشن جبل عاملی به طور کلی ما به دنبال این هستیم که ببینیم و بفهمیم آن افرادی که داخل بازار هستند از کدام نوع معاملهگران هستند؟ آیا معاملهگرهای سازمانی هستند؟
یعنی معاملهگرانی هستند که با پولهای بزرگ و تاثیرگذار در بازار حضور دارند ؛ یا معاملهگرهای حرفه ای هستند ؟ یعنی معاملهگرهایی که آنچنان پول آنها تاثیری در بازار ندارد ولی رفتارهایی که دارند رفتارهای تحلیل پذیری است ؛ یا اینکه معاملهگرهای خرد هستند ؟
یعنی نه پولشان آنچنان در بازار تاثیرگذار است و نه اینکه می توانند رفتارهای خوبی را در حرکت قیمت ایجاد کنند ؛ که خب طبیعتا ما با این دسته از معاملهگرها هرگز معامله نخواهیم کرد .
در روش چارتیکال در بازار های معاملاتی ما به دنبال روند هستیم . روند نیز در اثر ورود پول های بزرگ معاملهگرهای سازمانی و معاملهگرهای حرفه ای به وجود می آید .
حال سوال اینجاست ، در این روش که از هیچ ابزاری استفاده نمی شود ، چطور می توانیم معاملاتمان را به راحتی انجام دهیم؟
همانطور که گفته شد در مالی رفتاری تمرکز ما بر روی جامعه معاملهگرها است یعنی باید بررسی کنیم معاملهگران در حال حاضر چه رفتاری را دارند از خودشان نشان می دهند ،چه تمایلاتی دارند و چه تصمیماتی می خواهند بگیرند.
برای این قسمت ما از یک تعریف ساده استفاده می کنیم . در علوم اجتماعی یک اصلی وجود دارد که می گوید: مادامی که شما افراد یک جامعه را به طور انفرادی و تک به تک مورد بررسی قرار دهید و به آنها طوری توجه بکنید که بخواهید متوجه بشوید که آنها در آینده ای نه چندان دور چه رفتاری از خود نشان خواهند داد و چه تصمیمی خواهند
گرفت،هرگز نمی توانید با احتمال بالاتر گزینه صحیح را شناسایی کنید .
اما اگر همان آدم ها و همان اجتماع را زمانی که تحت تنش قرار می گیرند مورد بررسی قرار دهید ، رفتار و تصمیم آینده ی نه چندان دور آنها با احتمال خیلی زیاد درست شناسایی می شود و دلیل آن این است که وقتی انسان ها به صورت دسته جمع تحت تنش قرار می گیرند به دلیل محدود شدن گزینه های انتخابی اشان محدود می شود و با حتمال بالاتر می توان رفتارشان را تشخیص داد.
تنش مثبت
فرض بگیرید که ما در یک مجتمع تجاری بزرگ مثل یک پاساژ هستیم و از طبقات بالاتر داریم افرادی را که در طبقات پایین تر هستند می بینیم ؛ قاعدتا هر نفر به طور تصادفی و اتفاقی از فروشگاهی به یک فروشگاه دیگری می رود و یا اینکه افراد مختلف کنار فروشگاه های خاص توقف می کنند و می ایستند چون انتخاب آنها ممکن است خرید
کیف یا کفش باشد یا مثال خرید نوعی لباس خاص یا به هر حال هر وسیله ی دیگری . پس ما در این حالت به هیچ وجه نمی توانیم تشخیص دهیم که با احتمال بالاتر این آدم ها ، فروشگاه بعدی که انتخاب می کنند کدام است .
تنش چگونه ایجاد می شود؟
حال فرض بگیرید که برای همین جامعه در همان لحظه بنا بر هر دلیلی یک اتفاق خوب یا یک اتفاق بد بیفتد. به عنوان مثال برای اتفاق خوب به این صورت باشد که در بلندگو های مجتمع تجاری اعلام کنند که مدیریت مجتمع تصمیم گرفته است یک قرعه کشی بزرگ را با در نظر گرفتن یک جایزه خیلی خوب برای تمام حضار در این مجتمع تجاری برگزار کند
و برای این منظور درهای ورودی و خروجی مجتمع تجاری را میبندند و اعلام می کنند هر شخصی که داخل مجتمع تجاری حضور دارد شامل این قرعه کشی خواهد شد. فقط برای انجام قرعه کشی باید تمامی افراد حاضر در مجتمع به فلان سالن در فلان طبقه مجتمع تجاری بروند . در این صورت فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مسلما همان آدم هایی که تا چند لحظه پیش ما نمی دانستیم به چه فروشگاهی خواهند رفت یا از کدام طبقه به کدام طبقه می خواهند بروند و حتی نمی توانستیم با احتمال بالا این مسئله را تشخیص دهیم، الان می دانیم که همه آنها مسیری را انتخاب می کنند و در آن مسیری حرکت می کنند که منتهی می شود به آن سالن در فلان طبقه ی مجتمع تجاری که قرار است آن قرعه کشی بزرگ انجام شود .
تنش منفی
در حالت ها و تنش های منفی نیز به همین صورت است . فرض کنید در یک مجتمع تجاری که همه در حال خرید کردن و بازدید از مغازه ها می باشند ، به علت وقوع آتش سوزی در مجتمع یا به علت هر اتفاق ناگوار دیگری ، ناگهان آژیر خطر مجتمع تجاری به صدا دربیاید. می بینیم که همان اجتماع، اعم از زن ،مرد، پیر، جوان و بچه ها به طور دسته جمعی به سمت درها و راه پله های خروج اضطراری حرکت می کنند.
اینها همان آدم ها هستند در همان محیط و حتی زمان همان زمان است ولی یک تغییر کوچک و یک اتفاق منجر شد تا آنها تحت تنش قرار بگیرند و به طور همزمان و گروهی یک تصمیم یکسان بگیرند ، چون گزینه های انتخابی شان کم است و کسی که آژیر خطر را می شنود فقط یک گزینه برای انتخاب دارد و آن هم فرار و نجات جان خود است و گزینه ی دیگری ندارد . آیا در چنین شرایطی می توان به خرید کردن و بازدید از مغازه ها ادامه داد؟ آیا می توان به قسمت شهربازی مجتمع تجاری رفت ؟آیا میتوان به اتاق سیگار رفت؟ و… ، مسلما خیر. حتی احتمال اینکه بخواهند به سمت پارکینگ یا آسانسور برود وجود ندارد و فقط باید فرار کنند .
پس ما متوجه شدیم در روش چارتیکال برای اینکه بتوانیم حرکات با احتمال بالاتر را تشخیص دهیم باید موقعیت هایی را روی چارت پیدا کنیم که در آنجا مردم یعنی همان معاملهگران موثر حاضر در بازار به طور گروهی تحت تنش قرار می گیرند. حال این تنش میتواند در موقعیت های سودده و خوشایند برایشان باشد ، یا میتواند در موقعیت های ضررده و منفی باشد.
دیدگاه ها و پرسش ها
تعداد دیدگاه های این صفحه 0 تعداد کل دیدگاه ها: 11,696شما اولین دیدگاه را ثبت کنید!
دیدگاه شما
دیدگاه ها و پرسش ها
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید
ثبت اولین دیدگاه
با تبادل تجربه و نظر زمان بخرید
پاسخگویی حداکثر 30 دقیقه کاری
جهت ارسال کامنت لطفا به سایت وارد شوید