
من گفته بودم
تمام آنچه مرا واداشت که دست به کار نگارش این کتاب شوم گذشته ی من بود. گذشته ایی که نه دیروز است و نه کودکیام! منظور من از گذشته، زمانی است که هم من، هم شما و هم تمام پیشینیانمان داشته و آیندگانمان نیز به اشتراک با ما خواهند داشت و تا ابد تکرار شدنی است. این گذشته ی مشترک دوران جنینی ما، از زمان لقاح تا لحظه ی پیش از خروج از دنیای امن و بهشتی رحم مادر و ورودمان به این دنیای بسیار بزرگ و مملو از پیچیدگی هاست. شاید در ابتدا این جملات را بی معنا بدانید و معتقد باشید که مگر چیزی از آن گذشته به یاد کسی می ماند که اکنون از آن وام گرفته و کتابی به نگارش بیاید؟ پاسخ این سوال به ظاهر منطقی را با طرح چندین سوال بیان میکنم؛ آیا تا کنون برایتان پیش نیامده است که از اتفاق بسیار سهمگینی بترسید و بعدها آن را به یاد نیاورید؟ لحظات سنگینی که شرم، غم، خشم و یا شادی بسیار زیادی را در یک بازه ی زمانی بسیار کوتاه تجربه کرده باشید، شوک شده باشید و اکنون آن را به یاد نیاورده و گاهی در جلسات رواندرمانی خصوصی خود، بدون آن که از پیش به آن فکر کرده باشید، بیان کنید؟ با وجود چنین قابلیتی در آدمی، کوته نظریست اگر لحظه ی تولد، بزرگترین از دست دادن تاریخ زندگی خود را به جای یک امر سرکوب شده، یک امر فراموش شده بدانیم.
حال سوال دیگری که پیش می آید این است که چرا بزرگترین از دست دادن تاریخ زندگیمان؟ ما که حیات و زندگی در این دنیای پر از زیبایی را به دست آوده ایم؟ _و البته پر از هراس!_ اگر بهشت رحم مادر را از دست نمی دادیم چگونه میتوانستیم از امکانات نامحدود دنیای بزرگمان بهره برده، تجربه ها کسب کرده و رشد کنیم؟ طبیعی است که به ازای هر به دست آوردنی چیزهای بسیاری را از دست خواهیم داد؛ اما جنس این از دست دادن نسبت به جنس سایر از دست دادن های طول زندگیمان متفاوت است. ما منطبقترین محیط با دنیای درون و ویژگی اصلی انسان بودنمان، یعنی ارضای مطلق بی قید و شرط و آنی را از دست داده ایم، محیطی غالبا ثابت، بیمحرک و کاملا ارضا کننده.
به دنیایی آمدیم که هیچ شناختی از آن نداشته و اکنون برای ارضای نیازهای خود باید از مراقبینی که شاید حواسشان به ما نباشد و گاهی درگیر نیازها و زندگی روزمره ی خود باشند کمک بگیریم و بقای خود را مستلزم توجه بالای آنان بدانیم.
بقا همان مسئله ایست که از لحظه ی نخست تولد تا لحظه ی مرگ، ما را درگیر خود کرده و مبنای تمامی رفتارها و فرایندهای ذهنی ماست.
پس از ورود به دنیای پیچیدهی بزرگ کنونی، در مییابیم که هیچ شناختی از آن نداریم و تنها آیندهی پیش رویمان مرگ است و نابودی. چگونه میتوان از به خطر افتادن بقای خود نترسید زمانی که هیچ شناختی از محیط جدید خود نداریم مگر بزرگ بودنش و اینکه تحت بمباران محرک های عجیب و جدید مختلفش هستیم؟ این ترس، بسیار بزرگتر از حد اعلایی است که میتوانید تصور کنید؛ و کاملا طبیعی! در نهایت پناه میبریم به اولین و قویترین سلاح خود، گریستن.
گریستن به عنوان اولین راه ارتباط ما با دنیای بیرون، حاوی پیامی بسیار مهم است؛ من میترسم.
ترس زمانی به وجود میآید که امنیت به خطر افتاده باشد. همه ی ما برای فرار از ترسهایمان به فردی آشنا، محیطی آشنا و شرایطی قابل درک پناه میبریم. مثال سطح پایین آن زمانی است که وارد یک میهمانی می شویم. به سراغ افرادی میرویم که احساس صمیمیت بیشتری با آنان میکنیم نه افرادی که برای اولین بار ملاقاتشان میکنیم. در لحظه ی تولد هم آشناترین فرد، محرک، محیط و شرایط قابل درک برایمان، مادر است و در آغوش او به آرامش میرسیم. این آغوش پاسخ پیام گریستن ما را میدهد و میگوید: نترس، من هستم، دنیا را میشناسم و کنارت خواهم بود.
خواه ناخواه به این آغوش، پیام و فرد اعتماد کرده و پا به پای او دنیا را میشناسیم. پدر وارد دنیایمان شده و حال با مراقبی دیگر بیشتر فرصت شناخت دنیا را داشته و به اکتشاف تحت نظرشان میپردازیم. هرچه بزرگتر میشویم افراد بیشتری وارد این منطقهی امن شده و موقعیت های بیشتری را درک خواهیم کرد. دایره ی دوستیهایمان بزرگتر شده، وارد اجتماع میشویم و با هنجار، فرهنگ و مسائلی مربوط به هر جامعه ایی که در آن قرار گرفته ایم دست و پنجه نرم خواهیم کرد و به ناچار با آن منطبق میشویم. اما آنچه همواره در ما و روابطمان ثابت است و اکنون به صورت ناهشیار به عنوان قانون اول در نظر گرفته میشود؛ بقاست.
هر چه بزرگتر میشویم، بیشتر به اهمیت پول در حفظ بقا پی میبریم. البته پول پس از فرهنگ اجتماعی و نیز فرهنگ استفاده ی از پول در راستای رشد اجتماعی. چراکه بدون روابط اجتماعی بقای انسان محکوم به نابودی است و این موضوع دیگر اکنون برای همگان روشن و واضح است. بقای اجتماع بقای ما و رشد اجتماع رشد ماست.
حفظ بقای ما در اجتماع مستلزم رعایت فرهنگ آن جامعه بوده و به این ترتیب فرهنگ هر جامعه ضامن بقای آن. چراکه اگر فرهنگ هنجار در جامعه در راستای نابودی آن باشد و همه ی افراد منطبق با آن عمل کنند، نتیجهایی جز نابودی آن جامعه در پی نخواهد بود. اگرچه فرهنگ باشد، غالب و پذیرفته شده باشد اما اشتباه، نتیجه ایی جز تباهی سرمایه های اجتماعی نخواهد داشت.
نمودار شاخص روزانه ی بورس ایران
در مردادماه سال 1399 هجری شمسی نمودار شاخص روزانه ی بورس ایران
فقدان علم به یک تخصص و نیز عدم شناخت فرهنگ غالب متخصصان فعال در آن حوزه مسیری است که مقصدی جز نابودی نخواهد داشت. این جمله، گزارهایست که همگان با آن موافقیم اما در عمل گاهی رفتاری خلاف آن را مشاهده میکنیم. حتی در مقیاسی ملی! مانند آنچه که در نمودار روزانه ی شاخص کل بورس ایران در مردادماه سال 1399 هجری شمسی مشاهده شد. فقدان فرهنگی که تبعات آن تا سالیان سال غیر مستقیم، در خوشبینانه ترین حالت ممکن گریبان حداقل دو نسل را رها نخواهد کرد.

(نمودار روزانه ی شاخص کل بورس ایران : مردادماه 1399 هجری شمسی)
ناخوشایند آماده شوند مشکلی احساس نکرده و خود را برای آن آماده میدانند اما نزدیک موعد مقرر مثلا یک الی دو روز پیش از فرارسیدن آن، تنش بالایی را در خود احساس کرده و آن رویداد را ادراک شده تر میدانند. درست مانند زمانی که اکستنشنهای قدرتمند بازار بورس ایران وارد اصلاح شد و هر کندل نزولی کارکشن آن، تنشی غیر قابل تحمل را در معاملهگران ناآشنا با فرهنگ معاملاتی ایجاد کرد و منجر به اخذ تصمیماتی شد که طی آن یک اصلاح و خیز برای ادامه ی رشد قیمت، روندی خلاف خود را ساخت.

چنانچه در تصویر زیر مشاهده می کنید: شروع گام با کندل های کوچک است و این یکی از معتبرترین علائم نشان دهندهی ورود نقدینگی و تجمیع سفارشات در آن ناحیهی قیمت میباشد و به استناد آن می توان ورود پولهای بزرگ در راستای صعود توسط معامله گران بزرگ را تائید کرد؛ این آغاز گام است
پس از شروع گام و گذر از سطح تنش اول، همانگونه که در تصویر ملاحظه می کنید، شاهد ضعفی نیستیم و انتظار میرود که همچنان حرکت به اندازه ی موومنت پیش از خود ادامه دهد و پیش برود؛ اما پس از آن هم از خود ضعفی نشان نداد و محدوده ی بیشتری را طی کرد که حاکی از خروج سرمایه توسط معامله گران بزرگ نبود؛ همچنان نقدینگی بالاست!
همانگونه که مشاهده می شود پس از آن قیمت وارد فاز اصلاح شده است و با توجه به قدرت گام پیشین خود، قبل از رسیدن به بلوغ، حرکت بعدی خود را آغاز کرد؛ همچنان یعنی نقدینگی بالاست!
به گام دوم بنگرید؛ با توجه به گام قبل، انتظار ما نیز حرکت به همان میزان بود، اما مجددا ضعفی در روند مشاهده نشد؛ حرکت ادامه یافت. با توجه به تصویر گام 1 و گام 2 میتوان چنین مشاهده کرد که در طول هر دو گام نهایتا شاهد دو کندل قرمز متوالی بوده ایم. منتها آنچه که با رسیدن گام 2 به بالاتر خود مشاهده می شود این است که تعداد کندل های قرمز بیشتر شده است و این به صورت نشانه ایی مبنی بر ضعف حرکت و خروج تدریجی نقدینگی استنباط میشود. در این صورت یک معامله گر متخصص منتظر اصلاح قیمت میشود.
با شکل گیری دو کندل قدرتمند قرمز، اصلاح آغاز می شود؛ این کاملا طبیعی است! هر دمی نیازمند بازدم است.


از آنجا که مشخص نیست دقیقا قیمت تا کدام نقطه اصلاح خواهد شد، معاملهگر میبایست بخشی از معاملهی خود را نقد کند.
پس در صورتی که اصلاح به بلوغ رسید، بی وزنی و در نهایت کندل جریان سفارشات مشاهده شد، میبایست مجدد وارد معامله شد. با مشاهدهی نشانه های ضعف در روند نزولی میتوان چنین استنباط کرد که خواست سرمایه های بزرگ، جلوگیری از نزول بیشتر قیمت بوده است.
بی وزنی و کندل جریان سفارشات ظاهر شد؛ فقدان فرهنگ معاملاتی لازم نیز! با وجود بی وزنی و تشکیل کندل جریان سفارشات، به دلیل فقدان فرهنگ معاملاتی لازم در معامله گران بدون تخصص و ناشی حاضر در بازار، قیمت در ادامهی روند صعودی خود ناتوان و ناکام ماند و اصلاح به عدم توانایی در ادامه ی روند صعودی قیمت تبدیل شده و روند نزولی با خروج بالای سرمایه ها آغاز شد؛ فاجعه ی بزرگترین آسیب مالی – اجتماعی بورس ایران در سال 1399 هجری شمسی رقم خورد.

اندکی تفکر در مورد عنوان شدهی بالا مبین نکتهای است که می بایست پیش از اقدام به آن اندیشیده می شد. تفکر پیش از عمل. در علم روانشناسی مقوله ایی بسیار مهم وجود دارد که تا کنون تحقیقات بسیار زیادی در مورد آن صورت گرفته است و انواع گوناگونی از نمودش در دنیای آدمی قابل مشاهده است؛ رفتار تکانشی.
به رفتار پیش از فکر، رفتار تکانشی گفته می شود. منظور از تفکر پیش از عمل، اندیشیدن در مورد تمامی جنبه های یک مسئله میباشد. اگر معامله گران ناآشنا با قواعد بازارهای مالی، به جای آنکه تنها به سود آوری آن بی اندیشند و نتیجهی بازدهی آن در دیگر معامله گران را مشاهده کنند و صرفا به مشاهدات تجربی خود اکتفا کنند، به تخصصی بودن و قاعده مند بودن بازار نیز می اندیشیدند، حداقل با مشورت اهل فن آن، نه کسانی که خود را اهل فن می دانند و صرفا مدتی بیشتر از آنان در بازار فعالیت دارند، به این حیطه وارد شده و حداقل میزان ضرر را تجربه می کردند.
یکی از دلایلی که منجر شد نامعامله گران حاضر در بازار، به پیشنهادات معامله گران غیر حرفهایی فعال در این حیطه تکیه کنند و مهارت غیر تخصصی آنان را چراغ راه خود قرار دهند، تجربه ی آشنایی بیشتر آنان با این محیط بود؛ تجربه ایی هرچند اشتباه، اما بیشتر. درست مانند همان پیامی که ما در بدو تولد در پاسخ به گریستنمان از مادر دریافت میکردیم؛ نترس، من هستم و بیشتر از تو این محیط را میشناسم.
اما دیگر ما یک نوزاد نبودیم. منفعل و مقلد نبودیم. آنچه از افراد عاقل و بالغ آن زمان نامعامله گرانی با توهم تخصص ساخت، شیرینی سود بود. حال به ژرفای معنای این جمله پی میبریم که در این دنیا نباید اجازه دهیم که تمایلاتمان، نیازها و هیجاناتمان بر مهارتمان غلبه کنند.
در کشور پهناورمان ایران، روستایی به نام مال ملا از توابع بخش لندهی شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویر احمد با جمعیت 513 نفر بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 هجری شمسی وجود دارد که اکنون به ( مال استریت )، تنها روستای بورسی جهان، معروف است.
اهالی مال ملا با آگاهی کامل از عملی در حال انجام آن بودند، فعالیتهای اقتصادی خود را از سایر مشاغل به بازار بورس معطوف کرده و در این بین از کودک 8 ساله تا مرد کهن سال 80 ساله به سرمایه گذاری در این بازار پرداختند.
آنچه آغازگر این جنبش در اهالی مال ملا شد، سوددهی حساب چندین تن از جوانان جویای رشد و موفقیت و نیز معرفی بازار بورس به اهالی توسط آنان بود. پس از آن رسانه و بیانیه های مختلف شخصیتهای مهم و کلان زمان بر این جریان مهر تائید زدند و این جنبش تا نابودی سرمایه های اولیه، فعالیت های کشاورزی و دامی اهالی روستا، فروپاشی خانوادهها، بر هم خوردن ازدواجها، ورشکستگی کامل غالب خانوارهای روستا و نیز کاهش امید به زندگی و بهزیستی روانی و اقتصادی ساکنین مال ملا ادامه یافت. اکنون بسیاری مال ملا را با نام مال استریت میشناسند و خود این نام، بار معنایی بسیار سنگین و آسیبزایی را بر دوش کل روستا و اهالی آن افکنده است.
در سراسر ایران افراد بسیاری وجود دارند که به تنهایی میتوانند مثالی از رنج بزرگی که اهالی مال ملا میبرند باشند؛ رفتاری تکانشی در سطح ملی! من هر آنچه را که چارت با زبان و ادبیات چارتیکال جبل عاملی گفته بود، شنیده بودم و تمامی این مسائل را؛
من گفته بودم.
قیمت نفت : صفر دلار!
با مشاهده تصویر زیر شاهد آن هستیم که پس یک گام قدرتمند در جهت نزول، میبایست منتظر یک اصلاح بود. اصلاح رخ دادهی بیش از 50% حاکی از آن بود که نباید منتظر ریزش چشمگیری ماند.
اگرچه نباید منتظر ریزش چشمگیری میبودیم اما میبایست برای حرکت صعودی قیمت آماده شد. میدانیم که با تشکیل یک گام و اصلاح مناسب آن، پایان و تغییر روند پیشین رخ میدهد؛ اما از آنجا که این اصلاح، اصلاحی در خور گام خود نبود و نتوانست به قیمت بالاتر از قیمت کشف شده توسط گام خود برسد، شاهد عدم توانایی در ادامهی روند و ایجاد یک کمپلکس پولبک بودیم. قیمت سعی داشت خود را به سطح بالا یا بالاترین عدد قبلی خود برساند؛ میبایست برای پولبک به ریورسال سطح پیش رو آماده شد.

با تشکیل کندل جریان سفارشات، ریزش بعدی آغاز میشود. نخستین سطح تنش پیش رو انتهای گام نزولی اول بود که در آن محدوده شاهد یک واکنش اصلاحی نیز بودیم. واکنش انجام شده بلوغی در خور این گام را نداشت و شروع به حرکت کرد؛ عدم توانایی در ادامه ی روند مشاهده شد.

با شروع عدم توانایی در ادامهی روند و حرکت قیمت در جهت صعود، اگر همانند گذشته اصلاحی صورت بگیرد، حاکی از پایان و تغییر روند است که این اتفاق هم افتاد. در ادامهی گام دوم روند جدید با شکل گیری کندلهای کوچک ادامه پیدا کرد که نشان دهندهی این است که معاملهگران اگرچه مایل به ریزش بیشتر قیمت نیستند اما تمایلی نیز به افزایش آن ندارند که در نتیجه با تشکیل یک کندل قدرتمند نزولی به عنوان کندل جریان سفارشات، جهت قدرت حرکت قیمت را در راستای نزول در نظر میگیریم.
با توجه به گام ریزشی دوم، انتظار میرود که قیمت به همان مقدار حرکت کند. این حرکت بنابر پیش بینی از روی شکل گیری کندل ها و گام قبلی تا عدد صفر قیمت پیش خواهد رفت؛
قیمت نفت ناباورانه صفر دلار شد!
چیزی که در آخر به رسمیت شناخته میشود، واقعیت است نه فانتزی ها و باورهای عمومی و پیشین ما. من هر آنچه را که چارت با زبان و ادبیات چارتیکال جبل عاملی گفته بود، شنیده بودم؛
من گفته بودم.

با اندکی تامل در آنچه که در تحلیل فاجعهی بورس ایران عنوان شد، دریافتیم که عدم شناخت کافی از اصول بازارهای مالی و نیز فرهنگ معاملاتی منجر به نتایجی خواهد شد که گاهی جبران ناپذیرند. هر عمل تخصصی نیازمند پایه و اساس علمی و مبانی نظری خود است. مالی کلاسیک به عنوان اولین تشکیل دهندهی مبانی نظری تخصص معاملهگری، گذشتهی بازار را مورد بررسی قرار میدهد و بیشترین تمرکز آن بر تحلیل و توجیه حرکات قیمت است. در مسیر معاملهگری روشهای بسیاری تا کنون در راستای پیش بینی حرکات قیمت در آینده، آمده و رفتهاند و بعضی همچنان طرفداران خاص خود را دارند. آنچه در این مجلد به بیان تبیین حرکات قیمت در هرگونه نمودار مالی اعم از بورس ایران، نفت و بیت کوین میپردازد، روش ابداعی من، چارتیکال جبل عاملی میباشد که در مکتوبات پیشین( سنتیمنتال، چارتیکال جبل عاملی) به تفصیل بیان شده اند.
علت نامگذاری این رویکرد تحت عنوان چارتیکال جبل عاملی این است که در آن بدون نیاز به هیچ ابزاری، اندیکاتور، اسیلاتور یا هیچ یک از روش های تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، تنها با استفاده از چارت خالی و خود حرکات قیمت، میتوان آینده ی آن را پیش بینی کرد.
با استناد و تکیه بر همین روش معاملاتی میتوان تصمیم جامعهی غالب بازار از خریداران و فروشندگان را تشخیص داد و روند بعدی حرکت قیمت را پیش بینی کرد. اما داستان به همین جا ختم نمیشود. مسائل بسیاری در حاشیهی خرید و فروش نمادهای مختلف بازارهای مالی وجود دارد که به یکدیگر و در آخر بر قیمت هر سهم یا نماد اثر مستقیم و غیر مستقیم خود را میگذارد. اعلان جنگ از طرف یک کشور به کشوری دیگر، تغییر و تصمیمات ملی رئیس جمهور منتخب هر کشور در هر دوره و اثر آن بر روابط آن کشور با دیگر کشورها و نیز سرانهی تولید، صادرات و یا واردات نفتی و غیر نفتی ملل مختلف و تاثیری که بر ارز آن و دیگر کشورها میگذارد؛ نرخ بیکاری و تورم، رکود مسکن و... همه و همه از عواملی هستند که اثر خود را بر نوسانات بازارهای مالی گذاشته و معاملهگران حاضر در آن خواه ناخواه با آن سر و کار داشته و مطابقشان اقدام به خرید یا فروش میکنند.
آگاهی از این عوامل و تاثیر آنها بر بازارهای مالی هیچ ارتباطی به معاملهگران نداشته و معاملهگران تنها با تشخیص حرکات مختلف قیمت از نحوه و جهت شکل گیری کندلهای حال حاضر بازار تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ میکنند. جالب توجهترین بخش این گفتار و حرفه این است که گرچه معاملهگران از اتفاقات پشت قیمت آگاهی نداشته و ندارند اما به مرور زمان با افزایش انس و الفتی که با حرکات قیمت پیدا میکنند میتوانند کلیاتی از تغییرات آتی اقتصاد جهانی را لمس و پیش بینی کنند. مانند آنچه که من، احمدرضا جبل عاملی پیش از سقوط بازار بورس ایران( با شناخت پیشینهی فرهنگ معاملاتی مردم سرزمینم، خلاف آنچه که تخصص معاملهگریام میگفت)، صفر شدن قیمت نفت و در نهایت ریزش سنگین قیمت بیت کوین و رکود اقتصادی سال 2017 پیش از مطرح شدن آن توسط جورج سورس و... که مورد بررسی قرار خواهند گرفت و نیز اتفاق جدید پیش رویی که در حال رخ دادن است و عنوان خواهم کرد، اعلام کردم.
بیت کوین
از تاریخ 14 آپریل سال 2021 میلادی، بیت کوین که ریزش سخت خود را آغاز کرده بود، در محدودهی قیمت 30 هزار دلاری خود، تشکیل حالت اصلاحی پولبک به ریورسال و عدم توانایی در ادامهی روند نزولی، با کندل جریان سفارشات در تاریخ 21 جولای سال 2021 میلادی آغازگر یک روند صعودی شد.
گام پرقدرتی که نیازمند یک اصلاح بود و این اصلاح در راستای شروع مجدد گام در حال شکلگیری بود؛ هر دمی نیازمند بازدم است و هر گامی در بازار نیازمند اصلاح.
به تدریج با افزایش قیمت، کندلهای قرمز رنگ بیشتری در تایم فریم روزانه شکل گرفت. ضریب چولگی سوددهی سهام کاهش یافت؛ سماجت مالی معاملهگران در جهت خرید کمتر شده است.
ریزش قیمت با کندلهای بزرگ آغاز شد. نشانههای نزول با توجه به گام و اصلاح، حاکی از تغییر روند بودند اما قیمت نمیتوانست از آن حد پائینتر آمده و کمتر شود؛ تمایل معاملهگران بزرگ در راستای بالاتر رفتن قیمت بود.
در نهایت با شکل گیری پولبک به ریورسال، نقدینگی در جهت صعود قیمت، وارد بازار شد. شکل ظاهری کندلها، فقدان هرگونه ضعف خاصی در روند جاری و قدرت گام پیشین، حداقل این انتظار را در معاملهگران به وجود میآورد که قیمت تا محدودهی 65 هزار دلار پیش برود؛ قیمت تا 66 هزار دلار رفت اما اصول چارتیکالی ریزش سنگین پیش روی این نماد را بیان میکرد که شواهد آن چنین است:
- افزایش عمق
این رخداد زمانی در چارت بیت کوین رویت شد که دومین اصلاح در روند صعودی آن عمق بیشتری را نسبت به اصلاح ماقبل خود ساخت

2.کاهش پرتاب قیمت
با کاهش فاصلهی هرقله (درروندهای صعودی) و هر کف (در روندهای نزولی) اصل کاهش پرتاب قیمت رخ میدهد که زنگ خطری مبنی بر کاهش قدرت معاملهگران جهت روند میباشد. بنگرید که چگونه فاصلهی قلهها و پرتاب قیمت در حرکات آخر این روند صعودی کاهش یافته است

3.عدم توانایی در ادامه
معامله کردن نیازمند مشاهدهی شفافیت در یک نماد معاملاتی میباشد، این موردی بود که در نمودار قیمتی بیت کوین به وضوح قابل مشاهده بود.
در تصویر زیر عدم توانایی در ادامه را با شفافیت تمام خواهیم دید:

4.کاهش ضریب چولگی
با اندکی تامل در تصویر زیر در مییابیم که مجموع شیب حرکات صعودی رو به نزول بوده است.

5.بی وزنی و لبه ی ورود
آشکار شدن نشانهها یکی پس از دیگری و این بار تشکیل بی وزنی در پایان موومنتی که ضعیفتر از موومنتهای پیشین به کار خود و روند صعودی بیت کوین پایان داده بود. تمامی نشانهها برای پایان یک روند طولانی صعودی در این نماد دست به دست هم داده و فقط تشکیل لبهی ورود برای شروع یک ریزش عظیم لازم بود که آن هم پدیدار شد.

در تصاویر و موارد بالا ریزش سنگین بیت کوین را بررسی کردیم و کلیت آن را در تصویر زیر مشاهده میکنید. هرآنچه که چارتیکال جبل عاملی پیش بینی میکرد ومن گفته بودم
رکود اقتصادی 2017
تحلیل و پیش بینی من از رکورد اقصادی بر اساس رفتار قیمت در نمودارهای قیمتی جفت ارزهای اصلی، انس جهانی و نفت بود. نمادهای معاملاتی نامبرده به خصوص ارزهای یورو و دلار وارد رنج متلاطم قیمتی شده بودند و این خبر از عدم وجود نقدینگی میداد. اندکی تامل در بخشهای مشخص شده در نمودارهای قیمتی، تغییر رفتار در این بازهی زمانی را نشان میدهد.
نمودار قیمتی EURJPY

ارزش یورو بدون قاعده در برابر ین ژاپن که دارایی امنی محسوب میشود درحال ریزش بود


نمودار قیمتی USDCAD
نمودار قیمتی USDJPY

نمودار قیمتی EURUSD

نمودار قیمتی USDCHF

نمودار قیمتی نفت جهانی

نمودار قیمتی GBPUSD

نمودار قیمتی انس جهانی

هنر یک معامله گر با تجربه تنها به معامله کردن نیست. یک معامله گر حرفه ایی میبایست در کنار توانایی معامله گری خود چنین وقایع مهمی از چرخه های مختلف بازار را تشخیص داده و عموم مردم و مراجع ذی صلاح را نیز با خبر سازد. همچنین راه حلهای جایگزینی برای استفاده از موقعیت های معاملاتی را به جامعه و دیگر معامله گران ارائه دهد. من با زبان و ادبیات چارتیکال جبل عاملی ورود به یک رکود اقتصادی بین المللی را از نمودار قیمتی تمامی نمادهای معاملاتی نامبرده که تصویرشان را مشاهده کردید شنیدم، عنوان کردم ولی شنیده نشد. اکنون با غم و تاسفی سنگین میگویم:
من گفته بودم
ارسطو معتقد بود: طبیعت انسان ماندگار است نه ثروت او. اگر کمی به دوران دانش آموزی خود نیز بی اندیشیم به یاد میآوریم یکی از سوالاتی که بسیار در آن زمان رواج داشت و در محافل مختلف بیان میشد این بود که علم بهتر است یا ثروت؟ پاسخی که غالبا می شنیدیم نیز بر دو بخش تقسیم پذیر بود. نخست دستهایی که بنابر کسب تائید بزرگتران محفل، اخلاق مدار نشان دادن خود و بعضی هم از روی شناخت و آگاهی کافی علم را بر میگزیدند. دسته ی دیگر نیز ثروت را. ثروت را راه آسایش، آرامش و ساخت مسیر رشد و طرقی خود، اطرافیان، فرهنگ و جامعه میدانستند. امروزه با رشد سطح فکری جوامع و نیز عبور نسبی از تفکر سیاه و سفیدی و دوپاره سازی موضوعات با پاسخی مواجهیم که اذعان دارد؛ علم بهتر از ثروت است. ثروت بدون علم نابود شدنی است و علم بدون ثروت نیز بدون استفاده خواهد بود. حال که این فرصت برای من مقدور است میخواهم هدف اصلی خود از نگارش این کتاب را با این گزاره بیان کنم. همانگونه که در ابتدای کتاب به تفصیل عنوان کردم، علم چیزی جز کشف واقعیت نیست. کشف رابطهی مستقیم و غیر مستقیم میان متغیرهای مختلف در رشتهها و زمینههای گوناگونی که ما را در راستای بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی خود یاری میکند. برای مثال اگر مفهوم سبکهای دلبستگی در روانشناسی را مورد مطالعه قرار دهید، در مییابید که این مفهوم عمیق و مفصل با بسیاری از مفاهیم دیگر این رشته اعم از افسردگی، اضطراب و... مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. برای مثال اندیشمندان این حوزه دریافتهاند که احتمال بروز افسردگی پس از زایمان در مادرانی که سبک دلبستگی آنان ناایمن بوده، بسیار بیشتر است. با این نتیجه ی یک سطری، اتفاقات بسیاری رقم میخورد. درمانگران این حوزه در مسیر درمان مراجعین خود با مشکل افسردگی پس از زایمان، بر حل تعارضات دلبستگی ناایمن بیشتر متمرکز میشوند یا بانوانی که خواستار پذیرفتن نقش مادر شدن هستند، با حل تعارضات سبک دلبستگی ناایمن، بهتر در مسیر ایفای نقش مادری در دوران بارداری و دوران پس از آن عمل خواهند کرد. کودکان این مادران نیز در روند موثرتری از پروسهی درمان قرار خواهند گرفت و مسیر درمانی آنان روشن تر خواهد بود. به این ترتیب در کلاسهای آموزش پیش از زایمان بر این مفهوم تاکید خواهد شد و از بروز و انتقال این سبک دلبستگی تا حد امکان جلوگیری خواهد شد.
این مثال تنها جهت بیان نقش علم در پیشگیری، درمان و بهبود فرایند فرزندپروری عنوان شد. در تمامی زمینههای موجود، علم به همین منوال عمل کرده و دانشمندان نیز در این راستا در تلاشاند. حال اگر کمی با این دیدگاه به علم بنگریم، خود علم نیز نوعی ثروت محسوب شده و عالم آن، ثروتمند؛ اما به شرط آن که علم او پا به عرصهی عمل بگذارد. همانگونه که حضرت سعدی نیز میفرمایند: عالم بی عمل به چه ماند؟ به زنبور بی عسل.
اگر در مقیاسی ملی و پس از آن بین المللی به علم به عنوان یک ثروت بنگریم، عالمان و دانشمندان هر کشور نیز سرمایه و ثروت ملی و چه بسا جهانی محسوب خواهند شد. هر علمی زبان و ادبیات مختص خود را دارد و معاملهگری و اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس از آن که بحران اقتصادی آمریکا، تمرکز دولت مردان را معطوف به یافتن راهی کرد که بتواند پیش از بروز چنین مشکلاتی به کشف و پیش بینی سپس حل آن بپردازد، مالی رفتاری، پیش بینی و تبیین قیمت بر اساس حرکات آن، بیشتر از مالی کلاسیک کارائی خود را اثبات کرد و مورد توجه قرار گرفت.
روش معاملاتی چارتیکال جبل عاملی یکی از روش هایی است که کارایی خود را در رویکرد مالی رفتاری به اثبات رسانده است و اکنون با مفاهیم خود اعم از همبستگی قیمت ارزهای مختلف مانند یورو_دلار و یورو_پوند، یورو_ین و یورو_کد و... به همبستگی نوسان قیمت هر یک از ارزها بر دیگر جفت ارزها میپردازد. با مفهوم روند و نشانههای آغاز و پایان آن به بررسی و آگاهی از میزان نقدینگی تمامی بازارهای مالی پرداخته و نشانههای ورود و خروج پول های بزرگ به انواع بازارهای مالی را دنبال می کند.
آنچه اکنون در نوسانات مختلف روندی که به طور کل در بازار فارکس حاکم است و مشاهده میشود، همانند تمام آنچه که در تصاویر رکود اقتصادی پیشین در بالا مشاهده کردید، حاکی از ورود دوماههایی به یک رکود اقتصادی بین المللی و جهانی جدید در سال 2023 میلادی است که همچنان ادامه دارد و در حال حاضر پایان آن نامشخص است. علت آن برای من که فقط معاملهگر هستم نه تحلیلگر اقتصادی، نامشخص بوده و همچنان مانند پیش بینی خود بر بازار بورس ایران، صفر شدن قیمت نفت، ریزش بیت کوین و رکود اقتصادی بین المللی سال 2017 میلادی اعلام کرده و از تمامی تحلیلگران اقتصاد و بازار سرمایه خواستار انجام پژوهش های عمیق و جدی بر این موضوع میباشم.
من صرفا شنونده و مترجم چارت با زبان و ادبیات چارتیکال جبل عاملی بوده و آنچه تا کنون از آن به عنوان واقعیت غیر قابل انکار بازار و اقتصاد شنیده ام: ورود دوماه هایی است که به یک رکود اقتصادی جهانی داشته ایم و گریبان تمام ملل را خواهد گرفت.
به امید آنکه در آینده خلاف آنچه تا کنون تجربه کردهام، مقابل بیان تاسف و غمی سنگین از عدم توجه بر پیش بینیام، با افتخار از کاست تبعات این رکود اقتصادی بین المللی، بگویم؛
من گفته بودم.
























