در فاز رنج ، قیمت به حالت تعادل میرسد شناور میشود به مانند چوبی که روی آب شناور است. چون نه آنقدر فشار وجود دارد که به پایین حرکت نماید ونه آنقدر خریدار وجود دارد که بتوانند تقاضا ایجاد نمایند و باعث بالا رفتن قیمت شوند . چون این معامله گران سازمانی به اهداف سازمانی و کلان خود رسیده اند و دیگر آن محرک رشد را به بازار تزریق نمیشود ، همچنین معامله گران حرفه ای هم به اندازه کافی از بازار سود برده اند و از همه مهمتر نشانه های پایان روند را به خوبی میشناسند و به مرور از بازار خارج میگردند . اما معامله گران خردی که به دنبال تاییدیه گرفتن های متعدد هستند و تازه وارد بازار شده اند ، چون پولهایشان هم مثل تَبَ ُحرشان کم است ، نمیتوانند اکستنشن جدیدی به تناسب اکستنشن های قبلی ایجاد نمایند ، حتی در جهت مخالف نیز نمیتوانند گام پرقدرتی تشکیل دهند و در نهایت بازار حالت چوپی به خود میگیرد .
چرخه اسپایک توسط معامله گران سازمانی و پولهای بزرگ شکل می گیرد ، مثلا بعد از یک رنج چوپی و جایی که معامله گران ُخرد از حرکت قیمت نا امید شده اند و به قول وارن بافت که می گوید : روند ها از جایی شکل می گیرند که معمولا کسی منتظر آن نیست . وقتی معامله گران بزرگ خریدهای خود را تکمیل کردند ، مقداری از پولشان را صرف تحریک بازار میکنند تا دیگر معامله گران متوجه شوند که قرار است اکستنشنی در بازار شکل گیرد . اینجاست که اسپایک شکل می گیرد .
وقتی این لگ پرقدرت شکل گرفت و قیمت به اندازه اکستنشن های متن بازار حرکت کرد ، به خاطرعدم خروج پولهای موثر ، عمق اصلاح بسیار ناچیز و در حد %15 اتفاق میافتد ، و علت این اصلاح کم این است که سایر معامله گران حرفه ای و ُخرد که متوجه شکل گیری این اکستنشن شده و اقدام به خرید کرده اند ، طبق روال کاری خود ، مقداری از دارایی خود را که در سود می باشند ، نقد کرده و سیوسود می نمایند ، اما چون تعداد و اندازه پولهایشان در این مرحله کم است ، نقد کردن آنها تاثیر کمی در برگشت قیمت دارد هم از لحاظ عمق اصلاح وهم مدت زمانی کهبا فروششان جلوی قیمت را می گیرند و به عبارتی تعداد کندلهای بعد از اسپایک کم است .
از این مرحله به بعد است که تعداد بیشتری از معامله گران متوجه شکل گیری روند جدید میگردند و هر شخصی بسته به ِمتُد کاری خود ، بعد از استال ، اقدام به خرید می کند ، اما معامله گران حرفه ای وقتی اکستنشن جدید به اندازه موومنت خود حرکت کرد ، درصدی از معامله خود را نقد می نمایند و معامله گران کوچک تر شاید تمام معامله خود را سیو سود کنند به خاطر اینکه سود خوبی کسب کرده اند و چون معمولا آنها با ابزار هایی که ُکند و تاخیری هستند و دیر سیگنال خرید صادر میکنند ، وارد می شوند ، در نتیجه احتمال اینکه از ابتدای اکستنشن وارد شده باشند کم است ، همچنین معمولا آنها با سود اندک راضی میشوند و معامله خود را می بندند چون نمی خواهند ریسک کنند و سود بدست آمده را از دست دهند . این سیو سود سایر معامله گران ، سبب شکل گیری اصلاحی عمیق تر از اصلاح قبلی می گردد که ما به آن پولبک می گوییم.
همانطور که گفته شد ، در اکستنشن بعد از استال ، حضور معامله گران حرفه ای پررنگ تر از معامله گران خرد است ، به این خاطر عمق اصلاح خیلی زیاد نیست و معمولا بیش از %50 گام نمی باشد چون نهایتا معامله گران حرفه ای تا %50 دارایی خود را نقد میکنند ؛ همچنین بازار سازها ، وقتی ببینند عمق اصلاح قیمت در حال زیاد شدن است ؛ با مقداری از دارایی خود اقدام به تحریک قیمت و ایجاد تقاضا می کنند ، تا جلوی ریزش بی قاعده قیمت را بگیرند تا بتوانند اعتماد سایر معامله گران را بعد از اصلاح کسب نمایند . در ضمن بعد از این اصلاح ، قیمت برای کسانیکه به هر دلیل از خرید در اکستنشن قبلی جا مانده بودند ، مجددا جذاب شده و سبب ورود معامله گران تازه نفس و یا اضافه کردن حجم معامله گران حاضر در بازار تزریق پول جدید می گردد و این پروسه یعنی گام پرقدرت و اصلاح ضعیف ، تا رسیدن به هدف قیمتی معامله گران بزرگ وسازمانی ادامه می یابد و در نهایت زمانی که روند ما ضعیف می شود یعنی طول اکستنشن ها کمتر می شود ، پرتاب قیمت رو به کاهش است ، عمق اصلاح ها بیشتر می شود ، شیب گامها کم میگردد و همه این عوامل سبب کاهش ضریب چولگی میشود ، نشانه ای از خروج پول معامله گرانی است که از ابتدا در بازار حضور داشته اند ، و در بازه های زمانی مختلف شروع به نقد کردن مقداری از دارایی خود میکنند
و این سیو سود آنها روی حرکات بازار تاثیر میگذارد و در نهایت در حین خروج پولهای بزرگ ، معامله گرانی وارد بازار می شوند که یا سواد کمی از بازار دارند یا تحلیلشان اشتباه بوده و اینها معامله گران ُخرد با پولهای کوچک می باشند و با خریدشان به معامله گران بزرگ کمک می کنند تا در این بازار رنج ، سیو سود نماید و از بازار خارج شود .
در بازار و برای ترید کردن اسم و تعریف مثلا انواع اصلاح برای ما اهمیت چندانی ندارد و مهم نیست ، بلکه ما به دنبال شناسایی و هستیم . مثال اگر چارتی مانند چارت زیر داشته باشیم که گام اول آن قدرت و نقدینگی خوبی دارد و شبیه اسپایک است ، ولی تعدادکندل های اصلاح آن بیشتر از استال 3 5 کندل می باشد ، ولی در هر حال ،این اصلاح ضعیف است ، اگر نشانه های تغییر در وزن جریان سفارشات را ببینیم ، می توانیم وارد معامله خرید شویم ولی اگر اصلاح ما حالت استال داشته باشد ، چون شرایط ایده آل است ، ممکن است کمی بیشتر از حجم اصلی و استاندارد خود وارد شویم ؛ ولی در شرایطی مانند چارت زیر ، می توانیم با حجم معمول وارد معامله شد.
![](https://chartical.storage.iran.liara.space/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/Screen%20Shot%201-1-2024%20at%208.00%20PM.png)
اگر از لحاظ زمانی، طول روند رنج بیشتر از ترند نباشد ، احتمال صعودی بودن بیشتر است ، چون حافظه تاریخی معامله گران روند صعودی قبل را به خاطر دارند ، پس احتمال ادامه روند قبلی بیشتر است . اما اگر طول روند Range بیشتر از Trand باشد ، روند بعدی میتواند صعودی یا نزولی باشد 50-50.
دیدگاه ها و پرسش ها
تعداد دیدگاه های این صفحه 0 تعداد کل دیدگاه ها: 11,696شما اولین دیدگاه را ثبت کنید!
دیدگاه شما
دیدگاه ها و پرسش ها
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید
ثبت اولین دیدگاه
با تبادل تجربه و نظر زمان بخرید
پاسخگویی حداکثر 30 دقیقه کاری
جهت ارسال کامنت لطفا به سایت وارد شوید