زمانی که قیمت مثلا بعد از یک گام و اصلاح مناسب به محدوده تنشی میرسد مانند سطح طلایی و در عین حال برای کسانیکه از گام قبلی جامانده بودند ، به دلیل پایین آمدن قیمت ، انگیزه ورود ایجاد میکند ، در نتیجه معامله گران به این نتیجه میرسند که قیمت ارزنده شده و از ارزش ذاتی خود پایین ترآمده ، پس در تصاحب آن با یکدیگر رقابت میکنند و حاضرند در قیمت های بدتر و بالاتر خرید نمایند ، چون میدانند کسانی بعد از آنها حاضرند در قیمت های بدتر ، ورود نمایند و قیمت را بالا ببرند .
منتهی در این رقابت آنهایی که پول و دانش بیشتری دارند و در حرکت قیمت تاثیر گذارترند ، زودتر به ارزنده شدن قیمت پی می برند ، در نتیجه زودتر ورود می کنند و از نتیجه ورود این معامله گران موثر و بزرگ است که کندل تغییر جریان سفارشات شکل میگیرد.
ما هر چه معامله گرها کوچکتر از لحاظ دانش وپول باشند ، دیر تر متوجه این موضوع می شوند ، و در نتیجه دیر تر ورود میکنند ، زیرا غالبا آنها سیگنالهای ورودشان را از ابزارها و روشهایی می گیرند می باشند . پس ما نیز باید سعی کنیم که بلافاصله بعد از معامله گران بزرگ ، یعنی بعد از کندل تغییر جریان سفارشات وارد بازار شویم تا
بتوانیم سود مناسبی از بازار کسب کنیم ، چون در ابتدای تئوری حراج وارد بازار شده ایم.
ما باید تصور کنیم که اگر ما بجای سایر معامله گران جهت قبلی بودیم ، کدام نقطه را به عنوان حدضرر در نظر میگرفتیم ، این موضوع میتواند کمک زیادی در شناخت رفتار قیمت، برای ما ایجاد نماید.
کندل تغییر جریان سفارشات ، کندلی است که جهت جریان سفارشات قبلی مثال نزولی را تغییر داده است . اما لزوما نمیتواند کندل لبه ورود باشد . مثلا دیده میشود که کندل تغییر جریان سفارشات ، چند کندل قبلی خود را پوشش داده ، اما به علت بزرگ بودن ، هزینه معامله را بالا برده است فاصله حدضرر تا لبه ورود زیاد شده، پس ورود با این
کندل منطقی نیست . ایده آل این است که بعد از کارکشن ، حالت بی وزنی با کندلهای کوچک دیده شود و یک کندلی بعد از این کندلها شکل گیرد که در 1/3 بالایی )در روند صعودی( بسته شده و چند کندل کوچک قبل از خود را پوشش دهد .
در مواقعی دیده میشود که بعد از دیده شدن کندل تغییر جریان سفارشات و ورود ما ، قیمت به مسیر خود ادامه میدهد ، اما کندلها ازلحاظ بزرگی ، به متن بازار نمی خورند ، در چنین حالتی در بازار فارکس به اسپرد نگاه میکنیم ، اگردیدیم اسپرد نسبت به مواقع عادی خیلی زیاد و پَهن Wide شده ، و تغییرات قیمت خیلی سریع است ، قبل از بسته
شدن کندل ، در بالاترین نقطه ، معامله را میبندیم این در شرایطی است که پشت چارت باشیم . اما در مواقعی ممکن است ما پشت چارت نباشیم ، مثلادر تایم 1H برنامه ریزی کرده بودیم که وقتی کندل بسته شد ، ما به چارت سر بزنیم . در چنین مواقعی ما حد ضرر را ماوراء %50 کندل بزرگ قرار میدهیم چون این کندل بزرگ در تایم فریم پایین
تر خود یک گام بوده و جا دارد که یک اصلاح انجام دهد .
درمعاملات بازگشتی گاها دیده میشود که قیمت بعد از برخورد به سطح کلیدی پیش رو ، عدم توانایی در ادامه را نشان میدهد و بعد از دیدن کندل لبه ورود و وارد شدن در معامله ، قیمت خلاف جهت ما حرکت کرده و ما اجبارا از معامله خارج میشویم و یا حدضررمان فعال میشود . و این موضوع ممکن است چندین بار تکرار شود . در چنین مواقعی چه راهکاری پیشنهاد میگردد ؟
علت این موضوع این است که آن جامعه ای که قرار است این ریورسال را انجام دهد ، قدرت و نقدینگی لازم را ندارد و عملا نباید وارد این معامله شد یا اینکه به یک تایم بالاتر برویم و با دیدن لبه ورود در آن تایم فریم ، وارد معامله شویم تا با یک جامعه بزرگترهمراه گردیم.
وقتی کندل تغییر جریان سفارشات ،دیده میشود ، باید دقت کنیم که آیا این کندل در زمانی شکل گرفته که پولی در بازار هست؟به عبارتی جریان سفارشاتی وجود داشته باشد، که حالا بخواهد تغییر کند ؟ مثال ممکن است در تایم قبل از خبر یا شب ، که پول موثری در بازار وجود ندارد ، کندلی شکل گیرد که ما تصور کنیم ، این کندل وزن جریان سفارشات
را تغییر داده مثلا حرکت صعودی بوده و یک کندل نزولی شکل گرفته که در 1/3 پایینی بسته شده و با آن وارد معامله مخالف شویم ، اما در آینده میبینیم که جریان سفارشات بر خلاف ما تغییر کرد ، و مجددا حرکت صعودی شد.
در برخی مواقع ، یک موقعیت معاملاتی خوب شناسایی میگردد ، اما کندل لبه ورود شکل نمیگیرد . در چنین شرایطی چه باید کرد ؟ باید به این واقعیت توجه کرد که ما به دست نگرفته ایم که تمام موقعیت های بازار را درو نماییم . و قرار نیست ما تمام موقعیت را ترید نماییم . همانطور که در شغل های سنتی هم حتی اگر ما یک مغازه در بهترین نقطه شهر داشته باشیم ، قادر نخواهیم بود تمام مشتریان را جذب مغازه خود نماییم . حال در این مثال ، مور د لبه ورود ، ایراد داشت یعنی دیده نشد، اما ممکن است در جای دیگر لبه ورود هم صادر شود ، ولی موارد دیگر ، ایراد داشته باشد مثل شیب گام ها. پس ما طبق اصول معامله مینماییم ، حتی اگر بعضی از سودهای بازار را از دست
بدهیم . اما یک شخص هرچه مهارتش بالا میرود مهارت یک پله از تجربه بالاتر است و یک آدم با تجربه الزاما یک آدم ماهر نیست ، ولی یک فرد ماهر ، حتما یک فرد با تجربه میباشد پس اگر من، معامله گر ماهری باشم ، میتوانم در نقاطی ورود نمایم ، که حتی منتظر لبه ورودی که بطور پایه ای تعریف شده، هم نباشم مثلا ورود به معامله با یک
کندل سایه دار و رسیدن قیمت به open خودش در معاملات ریورسال در جایی که قبلش یک کندل با سایه بلند دیده میشود .
یکی دیگر از دلایلی که لبه ورود صادر نمیشود ، ولی گامی شکل میگیرد و ما جا میمانیم ، این است که : گاها شکل کندل ها در بروکرهای مختلف متفاوت میباشند و این به خاطر منابع فیت دیتای متفاوت میباشد ، که بر اساس این دیتا ، کندلها شکل میگیرد .