یک معامله گر هنگامی که می خواهد تصمیمی را در بازار بگیرد. مثال اگر به دنبال معاملات فروش است و قیمت در نزدیکی محدوده پایین متن بازار قرار گرفته باشد. تمام سرنخ هایی که بازار به او نشان می دهد دلیل بر این است. که اگر وارد این معامله شود یک معامله فروش خوب را خواهد داشت نباید فریب آن را خورد. چون آنها نشانه های کاذب در بازار هستند و نباید با استناد به آنها وارد معامله شد. و قطعا معامله ی موفقی نخواهد داشت.
در روش چارتیکال ، وقتی که قیمت در لبه چهارچوب پایین متن بازار است نباید به دنبال معاملات فروش باشیم بلکه برعکس باید دنبال بهانه هایی باشم که به ما لبه ی ورودهایی برای خرید می دهد . همین طور وقتی قیمت به بالا رسید یعنی اگر ما بازار را بر روی سیستم خود برای بررسی باز کردیم و قیمت در نزدیکی چهارچوب بالایی متن بازار مورد
نظر ما قرار داشت و بازار را برای ورود به یک معامله ی خرید Longهر نشانه و سرنخی هم به ما نشان دهد نباید این معامله ی خرید را انجام دهیم ، زیرا می دانیم که این یک سطح تنش موثر است یعنی بالاترین و موثر ترین سطحی است که در آن متن بازار قرار دارد پس به اندازه کافی این پتانسیل را دارد تا به طور جدی تغییر در رفتار قیمت ایجاد کند بنابراین هر نشانه و سرنخی هم به ما نشان دهد، نشانه های کاذب هستند و نباید با استناد به آنها وارد معامله ی خرید شد بلکه بر خلاف دیگر معامله گران حاضر در بازار باید یک معامله ی فروش انجام داد.
همانطور که آقای وارن بافت می گوید ، روند در جاهایی شکل می گیرد که عموم مردم متوجه نمی شوند و خیلی از افراد باورشان نمی شود که در اینجا یک روندی دارد شکل می گیرد ؛ در مورد این توضیح آقای وارن بافت باید گفت که آن نشانه هایی که در حال شکل گرفتن هستند یک سری روند های جدید و پر قدرت هستند، در جاهایی که خیلی از
افراد یعنی حدود ،90 نود و پنج درصد افراد باورشان نمی شود که یک روند جدید دارد شکل می گیرد دقیقا برعکس عمل می کند.
چارچوب متن بازار جایی است که وقتی قیمت به آنجا می رسد انتظار برگشت قیمت را داریم . این سطح زمانی به عنوان سطح چارچوب قابل اعتماد است که ما در متن بازار مناسبی قرار داشته باشیم . یعنی اینکه مثلا اکستنشن های متن بازار ما از تعداد زیادی کندل تشکیل نشده باشند و طول اکستنش ما 4 تا 8 کندل باشد ؛ نه اینکه مثال یک گام و اصلاح در -70 60 کندل اخیر متن بازار ، شامل 40 کندل میباشد . مسلما این متن بازار 70-60 کندلی ، متن مناسب و کافی برای بازار ما نیست ، پس اگر در چنین بازاری قرار داریم ، باید یک چند تایم فریم بالا تر رویم تا جزئیات اضافی حذف شوند تا چارچوب ما بر اساس تایم درست ، مورد بررسی قرار گیرد .
اگرچرخه بازار رنج ساید وی است ، چارچوب متن بازار ، سطح بالایی و پایینی رنج میباشد . اما در چرخه روند دار ، مثال فرض کنید بعد از یک رنج ، یک سویینگ موثر شکل گیرد و قیمت با یک گام پرقدرت و اصلاح ضعیف در جهت نزول ، از محدوده رنج خارج شود . در چنین حالتی ما فقط سطح بالایی چارچوب متن بازار را داریم . در چنین بازاری ما بر اساس سرنخ های قدرت و ضعف روند ، تا نشانه های ضعف را نبینیم ، انتظار برگشت قیمت را نداریم . مطابق تصویر زیر؛ تا زمانی که قیمت آخرین سویینگ high که منجر به آخرین سویینگ Low نشده را نشکند و تشکیل یک سویینگ موثر ندهد ، ما مجاز به کشیدن سطح پایینی چارچوب متن بازار نیستیم . مثلا در تصویر زیر سویینگ 2 منجر به پایان روند نزولی گشته است . ولی در عین حال که ما دو محدوده A و C را دارم که چارچوب بالا و پایین متن بازار ما هستند ، قیمت تا زمانی که در بین این دو محدوده در حال نوسان است ما درون یک رنج سایدوی قرار داریم .
به طور مثال یک سویینگی را در بالاترین محدوده نمودار خود داریم. و یک سویینگی را در پایین ترین محدوده. پس این یعنی در این متن بازار دوتا سویینگ موثر داریم که بالاترین و پایین ترین سوئینگ هستند. حال درست است که در دل این حرکت از بالا به پایین یا پایین به بالا این محدوده، چهارچوب متن بازار می گویند.
بین سطح بالایی و پایینی چارچوب متن بازار ، باید حداقل چند موومنت دیده شود ، وگرنه با حرکت8-7 کندل صعود ی و متعاقب آن چند کندل نزولی که بیشتر شبیه رنج ساید است نمیتوان چارچوب رسم کرد.
مطابق شکل زیر ، وقتی قیمت در روند صعودی ، سه اکستنشن می سازد ، از آغاز هر اکستنشن و از محدوده سویینگ موثر ، میتوان یک سطح کلیدی رسم کرد . حال اگر قیمت بعد از اکستنشن آخر ، خلاف جهت روند صعودی حرکت نماید یعنی از سویینگ D ، اولین سطح پیش روی قیمت سطح 2 می باشد که از سویینگ C کشیده شده است ؛ ما منتظر
واکنش قیمت به این سطح هستیم ، اما انتظار برگشت کلی قیمت را نداریم ، زیرا اگر بر اساس متن بازار ، یعنی 60-70 کندل که در حافظه تاریخی معامله گران هنوز زنده است ، بازار را بررسی نماییم ، سطح ساختار بالایی ما که یک سطح کلیدی است و از سویینگ موثر D کشیده شده ، می باشد و سطح ساختار پایین ما ، سطح کلیدی 3 میباشد که از سویینگ A رسم شده . اما سطح 2 در وسط چارچوب متن بازار قرار دارد و تا اینجا تعداد کندلها ممکن است 30 تا بیشتر نباشد و ما انتظار داریم قیمت خود را به سطح پایینی برساند ، پس سطح 2 ، نمیتواند مانع جدی در حرکت قیمت باشد . البته وقتی قیمت به یک سطح مهمی میرسد ، بر اساس بررسی وضعیت بازار باید بسنجیم که آیا قیمت میتواند سطح را بشکند یا نه ؟ ویا اگر قیمت سطح را شکسته است ، این شکست پرقدرت بوده یا نه ؟ در ضمن وقتی قیمت به سطحی رسید ما نباید سریع به فکر بازگشت قیمت باشیم ، بلکه انتظار برگشت قیمت بیشتر از چارچوب متن متن بازار است.
حال اگر قیمت در متن بازار در نزدیکی چارچوب پایینی قرار دارد ، حتی اگر اندیکاتورها و ابزارهای دیگر به ما سیگنال ورود دهند ، ما نباید به فکر معامله Short باشیم ، بلکه به دنبال بهانه ها وسرنخ هایی برای ورود به معامله Long هستیم ، چون این یک سطح تنش موثر است و بطور جدی این پتانسیل را دارد که تغییر در رفتار قیمت ایجاد کند زیرا می دانیم که این یک سطح تنش موثر است یعنی پایین ترین و موثر ترین سطحی است که در آن متن بازار قرار دارد پس به اندازه کافی این پتانسیل را دارد تا به طور جدی تغییر در رفتار قیمت ایجاد کند بنابراین هر نشانه و سرنخی هم به ما نشان دهد، نشانه های کاذب هستند و نباید با استناد به آنها وارد معامله ی فروش شد بلکه بر خللاف دیگر معامله گران حاضر در بازار باید یک معامله ی خرید انجام داد. و ما بر خالف دیگران باید عمل نماییم،همانطور که آقای وارن بافت می گوید ، روند در جاهایی شکل می گیرد که عموم مردم متوجه نمی شوند و خیلی از افراد باورشان نمی شود که در اینجا یک روندی دارد شکل می گیرد .