چه به صورت اکستنشن یا چه به صورت کارکشن، قیمت در بازار با لگها حرکت می کند. اما معاملهگر باید به چند سوال مهم در بازار پاسخ دهد؛ مثلا اینکه چه مقدار و به چه صورت انتظار دارد که آن کارکشن یا اکستنشن به حرکت خود ادامه دهد؟ آیا میخواهد این اکستنشن یا کارکشن را پر کند و یا پر کرده است؟ یا حتی بیشتر از میزان میانگین آن حرکت کرده است؟ برای پاسخ به این سوالات باید به بررسی موومنت ها یعنی جنبش های حرکتی قیمت بپردازیم.
موومنت
در روش چارتیکال جبل عاملی، موومنتهایی که گامهای متن بازارهای معاملاتی را ایجاد میکنند، میتوانند سرنخ های معتبری را برای ورود به معاملات به معاملهگر بدهند.
به تصویر زیر دقت کنید، یک اکستنشن و یک کارکشن وجود دارد و همانطور که در تصویر مشخص شده است این اکستنشن یک موومنت ( میزان حرکت ایجاد شده در لگ ) داشته است، به این ترتیب برای لگ بعدی این انتظار میرود که قیمت به همان مقدار موومنتی که در گذشته حرکت کرده است، دوباره حرکت کند.
![موومنت](https://chartical.com/wp-content/uploads/2024/03/image-1.png)
برای کارکشن آن نیز به همین منوال است. در کارکشن قبلی، قیمت یک موومنت داشته است، به این ترتیب اگر دوباره بخواهد یک کارکشن داشته باشد، این انتظار میرود که به همان اندازهی موومنت قبلی حرکت کند.
بنابر روش چارتیکال جبل عاملی، در بازارهای معاملاتی همواره میبایست اندازهی موومنت ها را نسبت به آخرین موومنت خود در نظر گرفت. همانگونه که در تصویر مشخص است، خواه حرکت نزولی باشد و خواه صعودی، میبایست موومنتهای کارکشنها را با یکدیگر و موومنتهای اکستنشنها را نیز با یکدیگر در نظر گرفت.
کاربرد موومنتها
در ابتدا باید گفت که بسیاری از اوقات، معاملهگران با مشاهدهی یک یا دو کندلر برخلاف جهت سود خود ، تصور میکنند که بازار دیگر به حرکت خود در جهت روند ادامه نخواهد داد؛ بنابراین در این نقطه بازار حرکتی ندارد و ایستاده است و میخواهد حرکت معکوس را شروع کند، به این ترتیب با سرعت معاملهی خود را بسته و آن را نقد میکنند ولی بعد از آن دوباره حرکت قیمت ادامه پیدا میکند ولی این بار در جهتی که آنها شاهد از دست دادن سودهایی باشند که میتوانستند دریافت کنند. پس مادامی که در بازار قیمت، موومنت خود را کامل نکرده است، معاملهگر با مشاهدهی یک یا دو کندل اجازه ندارد آن را پایان حرکت در نظر بگیرد و منتظر حرکت معکوس باشد، مگر اینکه آن رفتار معنادار باشد یعنی در مجاورت یک سطح تنش بوده و یا یک سویینگ در حوالی آن سطح وجود داشته باشد که به فرض مثال یک یا دو کندل درجا زده است. در صورت بروز این اتفاق میتواند فکر کند که دیگر قیمت نمیخواهد بیشتر از این ادامه دهد و این حالت احتمالا یک عدم توانایی در ادامه است.
مورد استفادهی بعدی موومنت ها بر این اساس است که؛ هرچقدر یک اتفاق بیشتر تکرار شود، احتمال اینکه باز هم اتفاق بیفتد کمتر است و برعکس هرچقدر که یک اتفاق کمتر رخ بدهد، احتمال اینکه دوباره تکرار شود بسیار بالا است.
به عنوان مثال فرض کنید که در شهری هر 100 سال یکبار، یک زلزلهی شدید و کشنده اتفاق می افتد، اگر فقط 20 سال از آخرین زلزله در آن شهر گذشته باشد، مسئولین و مردم آن شهر نگرانی زیادی در این مورد ندارند. زیرا میدانند که این زلزله به تازگی اتفاق افتاده است و به طور میانگین 80 سال دیگر طول خواهد کشید تا زلزلهی مرگبار بعدی بخواهد اتفاق بیفتد. اما اگر این زلزله به جای اینکه در دورههای زمانی خودش در همان شهر با همان ساکنین و همان مسئولین، مثلا 20،30 سال عقب افتاده باشد یعنی از آخرین باری که اتفاق افتاده است 120،130 سال گذشته باشد، بیتردید همهی ساکنین آن شهر هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند یا هر شب که میخوابند، با این دلهره و نگرانی هستند که ممکن است امروز یا امشب این زلزله اتفاق بیفتد.
بعضی از افراد معتقدند که بازارهای معاملاتی، بازار احتمالات است و به دیگران نیز در مورد رویارو شدن با این احتمالات در بازار توصیههایی میکنند. برخلاف بعضی از افراد که احتمال در بازار را به مثابه اتفاقی و تصادفی بودن آن میدانند، چارتیکال جبل عاملی معتقد است که آنچنان هم تصادفی نیستند و اگر سرنخ ها درست باشند از قبل قابل شناسایی و تشخیص میباشند.
بنابراین هنگامی که در بازار یک موقعیت معاملاتی بعد از یک اکستنشن و یک کارکشن ایجاد شود، با اندازهگیری موومنت میتوان میزان انتظار خود از حرکت بعدی بازار را مشخص کرد و چنانچه نقطهی ورود در جایی ایجاد شود که میزان قابل توجهی از حرکت موونت باقی مانده باشد، احتمال اینکه باز هم به حرکت خود ادامه دهد بسیار زیاد است و این یک معاملهی کم ریسک خواهد بود. اما اگر مثلا 50 درصد از مسافت مورد انتظار را طی کرده باشد دیگر برای ورود ایده آل نبوده و بسیار پر ریسک است.
بنابراین هر چقدر در یک فرصت ورود به بازار، موومنت، کمتر از موومنت میانگین متن بازار حرکت کرده باشد، یک معامله با ریسک و هزینهی پایین و با اطمینان خاطر بیشتری میباشد و حتی معاملهگر میتواند این معامله را با حجم بالاتری انجام دهد. اما اگر موومنت، میزان بیشتری از موومنت میانگین متن بازار را حرکت کرده باشد، این یک معاملهی پر ریسک خواهد بود.
در چارتیکال جبل عاملی مقولهایی به نام حد سود وجود ندارد و معاملهگر میبایست همواره به یاد داشته باشد که در جمع معاملهگران سازمانی به همان اندازهی نداشتن حد ضرر، داشتن حد سود نیز یک رفتار احمقانه و غیر حرفهایی است.
سومین مورد استفاده از موومنت این است که اگر معاملهگر یک فرصت معاملاتی را معامله کرد و قیمت به سمت محدودهی سود حرکت و موومنت خود را کامل کرد میبایست مقداری از آن را نقد کند اما این نقد کردن به معنای یک حد سود برای معامله نمیباشد؛ بلکه مقداری از آن معامله را نقد میکند چون قیمت به اندازهی کافی حرکت کرده است و بر اساس همان مثال زلزله، این معامله دیگر به محدودهایی رسیده که ممکن است قیمت نخواهد از آن به بعد حرکت کند. حال این حرکت نکردن قیمت ممکن است در حد یک کارکشن باشد یا در حد یک اکستنشن، پس معاملهگر میبایست N درصد آن را در بالاترین مقدار نقد کرده و مابقی را نگه دارد .
![موومنت](https://chartical.storage.iran.liara.space/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%85%D9%88%D9%88%D9%85%D9%86%D8%AA%20%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA.png)
یکی از پرکاربردترین اصول معاملهگری به روش چارتیکال جبل عاملی، استفاده از موومنتهای قیمتی میباشد. چراکه معاملهگر به آسانی میتواند تشخیص دهد که توان حرکتی معاملهگران حال حاضر بازار چقدر است یا به عبارتی معاملهگران هر سمتی از بازار، مثلا خریداران، هر بار تا چه میزان توان ایجاد حرکت قیمت را دارند. این یک میانگین حرکتی خوبی برای معاملهگر ایجاد میکند که تشخیص دهد انتظار او از بازار به صورت واقع بینانه میبایست چقدر باشد که در نقاط مناسب ورود و در نقاط مناسبی نیز بخشی از معامله را نقد کند.
دیدگاه ها و پرسش ها
تعداد دیدگاه های این صفحه 0 تعداد کل دیدگاه ها: 11,696شما اولین دیدگاه را ثبت کنید!
دیدگاه شما
دیدگاه ها و پرسش ها
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید
ثبت اولین دیدگاه
با تبادل تجربه و نظر زمان بخرید
پاسخگویی حداکثر 30 دقیقه کاری
جهت ارسال کامنت لطفا به سایت وارد شوید